ایران, مقاله ها

سکه های ساسانی بخش دوم

مثلا در سکه اردشیر این عبارت را نوشته اند: « بغ مزداپرست اردشیر شاهنشاه که چر از ایزدان دارد» عین این عبارت با تغییر نام شاه در سکه های چندتن از اعقاب او نیز تکرار شده است ولی از اواخر قرن چهارم که با ظهور کرتیر و دیگر موبدان قدرتند، سرپرستی آتشگاه ها و درنتیجه ریاست مذهبی از شاهان منتزع شد، از زمان اردشیر دوم (۳۷۹-۳۸۳ م) این عبارت از سکه ها حذف و عباراتی مثل «بغ مزداپرست شاهنشاه ایران» یا «بغ مزداپرست شاهنشاه ایران و انیران» را بجای آن نوشته اند. بر بعضی از سکه های یزدگرد سوم، عنوان او را «خدایگان کی یزدگرد» ذکر کرده اندکه حاکی از انتساب او به کیانیان است. گاهی هم عبارات دعاگونه چون «فرّه خسرو شاهنشاه افزود» به چشم می خورد که بر سکهه ای خسرو پرویز نقش بسته است.

تاج هر شاهنشاه اختصاص به او دانست و این خود یکی از مشخصه هایی است که سکه شناسان را در انتساب هر سکه به یک پادشاه یاری می دهد، هرچند به ندرت برخی از آنان تاج خود را تغییر داده و یا از تاج سلف خود استفاده کرده اند. بر سکه های بهرام دوم، تصویر او همراه با زوج یا زوجه و فرزند او نقر شده و بر نوعی از سکه های نرسی هم تصویر او همراه با زوجه اش دیده می شود.

«فرّه» که درباره مفاهیم آن تعابیر و تفاسیر گوناگونی کرده اند و به احتمال بسیار در اصل به معنی «خورشید» بوده است، یکی از قدسی ترین شعایر تبلیغاتی است که برای نخستین بار، در بالهای پرنده شکاری به عننوان ایزد بهرام تجلی کرد.

ایزد بهرام (وهرام به زبان اوستایی وَرثَرغَنَه) از بزرگترین ایزدان مورد پرستش در عهد اشکانیان و ساسانیان بود، چنانچه بر پنج تن از پادشاهان ساسانی نام او را نهادند. در باورشان این ایزد حامل فرّه اهورامزدا و حامی شاهان در جنگها و پیروزیها بود. واژه «فرّه» نخستین بار بر سکه های خسروپرویز نوشته شده و پس از آن نیز همراه با نقش بالهای پرنده شکاری، بر سکه های پادشاهان آمده است.

از دیگر نقوش، هلال ماه و ستاره است که با فاصله ای مساوی در بالا و پایین و چپ و راست هردو روی سکه نقش بسته و اشاره ای رمزگونه به آسمان و یا شاید عالم لاهوت دارند.

روی دیگر این سکه ها، اختصاص به منظره ای از آتشگاه و تاج بخشی یکی از ایزدان مانند اهورامزدا، میترا یا آناهیتا را به شاه ساسانی نشان می دهد که در تمام دوران این پادشاهان، از اردشیر گرفته تا یزدگرد سوم با تغییراتی در تصاویر، تکرار شده است، ولی باید توجه داشت که انتخاب هریک از این ایزدان برای سکه شاهان مختلف که نشان دهنده تغییرات تدریجی در زردشت از قرن چهارم تا هشتم میلادی و باورهای شخصی شاهنشاه بوده است، در اواخر پادشاهی آنان، بصورت تقلیدی تکرار شده و مفاهیم رمزی خود را از دست داده است.

از دیگر نقوش پشت سکه، سه دایره است که بر روی هم تصویر مثلی را ذکر می کند که شاید اشاره رمزگونه ای است به آتشکده مهم عصر ساسانی: آذرگشنسب، آذرفَرنبغ و آذر برزین مهر.

سکه های نقره

کلیات: درهم = دِرَم که مهمترین و عمده ترین سکه های ساسانی بود و ضرابخانه های مختلف شاهنشاهی به وفور ضرب می شد، در همه متصرفات و سرزمین های مجاور آنها رواج و اعتبار داشت و مهمترین وسیله مبادله در تجارت مشرق زمین به شمار می رفت. واژه درهم (دِرَخمه) در اصل واژه یونانی است که به مقیاس وزنی، کمی بیش از ۴ گرم اطلاق می شد، اما این نام بر سکه های نقره یونانی و اشکانی و ساسانی و پس از آن به مدت چند قرن بر سکه های اسلامی نیز نهاده شد و به یکی از دیرپاترین و ماندگارترین نامها در تاریخ پولی جهان مبدل گردید. این واژه به صورت «درمسنگ» در فلزهای قلمزده عصر ساسانیان نیز آمده است.

وزن: نخستین درهم هایی که در زمان پاپک و اردشیر ضرب شده اند، بین ۳٫۵۵ تا ۳٫۸۸ گرم وزن داشتند که همسنگ سکه های محلی رایج پارسیان بود، ولی پس از ضرب سکه های طلا و پذیرش روش دو فلزی، وزن آنها به ۴٫۱۰ تا ۴٫۳۰ گرم افزایش یافت که تقریبا برابر یک درهم آتیک (Atique) و سکه رومیان بود. هرچند این وزن ثابت نماند و تا آخر دوران پادشاهی آنها، پیوسته روبه کاهش گذاشت.

در اوایل پادشاهی ساسانیان، اجزاء نیم و یک ششم درهم نیز در جریان بود. به سکه یک ششم درهمی که برابر ۰٫۳ گرم وزن داشت «دانگ» می گفتند و این واژه را برای تبیین وزن سکه های دیگر نیز به کار می بردند که کم کم به معنی یک ششم از هر مقیاس رایج شد.

پشیزها:

سکه های مسی ۴ درهمی که تقریبا ۶ گرم وزن آنها بود و اجزاء یک دوم و یک ششم هم داشتند، در سطح وسیعی در جریان بودند. سکه های برنزی وزن ثابت و پایداری نداشتند، ولی در سده سوم میلادی، پشیزی مرکبی از برنز و سرب می شد که آن هم ۱۶ گرم وزن داشت.

ضرابخانه ها:

این سازمان ها زیر نظر مقامی با عنوان واستریوشان سالار اداره می شد که وظایفی شبیه وزارت دارایی را بر عهده داشت. از قرن پنجم میلادی ذکر سال سلطنت شاه و نام دارالضرب هایی به صورت تک نگاره (Monogram) بر دیگر روی سکه ها معمول گردید. این تک نگاره ها بیش از صد ضرابخانه اشاره دارند که تا قرن ها پس از استیلای اعراب نیز به ضرب سکه ادامه می داده ند، هرچند معلوم است که همه آنها در یک زمان و با هم کار نمی کردند: برخی موسمی و بعضی موقتی بودند و یا اختصاص به یک یا چند پادشاه داشته اند، ولی به گواهی نمونه های موجود، عمده سکه ها در بیش از ۲۰ ضرابخانه زده شده اند که مهمترین آنها در پارس یعنی مرکز حکومت قرار داشته و عبارت بوده اند از:

 شهرهای ضرابخانه های ساسانیان

اردشیر خُرّه (فیروز آباد کنونی)، استخر (محل فعلی تخت جمشید)، به از آمد کواز= بهقباذ (که آن را در دوران اسلامی ارّجان در حوالی بهبهان شاناسایی کرده اند)، بشاپور (در حوالی کازرون) و دارابگرد (شهرستان داراب فعلی)

یکنواختی طراز سکه ها در عصر ه پادشاه با رموز و نشانه های ثابت در شهرهای مختلف ایران زده اند، هرچند بر نظارت مستمر و متمرکز بر امور ضرابخانه ها حکایت م یکند، ولی تقلیل وزن و عیار و انحطاط هنری آنها که همواره با حفظ شعائر و جنبه های تبلیغاتی همراه است، روشن می سازد که آن نظارت بیشتر به منظور توجیه قدّوسیت شاهان اعمال می شده است، نه برای حفظ قدرت خرید و ارزش واقعی سکه ها.

منبع: پول و سکه، نویسنده: عبداله عقیلی، بازنویسی وتنظیم: علی بهرامیان

عکس از: grifterrec.com

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *