در مصر باستان، مالیاتها و مال الاجارهاراضی به وسیله ی طلا و نقره و احشام و غالبا غلات مانند گندم و جو تادیه می شد و فرائنه برای نگهداری آن ذخایر انبوه و حساب و کتاب آن، روش صحیح و منظمی را ابداع کرده بودند و آن حسابها را غالبا روی خست خام نوشته و نگهداری می کردند. تا آنجا که معلوم شده این خزانه ها در مصر و کرت ابتدا به خاندانهای فرائنه اختصاص داشته و هیچگونه تهسیلاتی برای زمینداران و بازرگانان وجود نداشته است؛ اما کم کم آنها نیز به استفاده از این روش روی آورند.
بدین ترتیب که زمین دارهای بزرگ پس از جمع آوری خرمن های گندم و جو و سایر حبوبات، محصولات را به یکی از انبارهای دولتی تحویل داده و هنگام نیاز به هر مقداری که می خواستند، از محل ذخیره ی خود حواله صادر میکردند. (چک می کشیدند) و آن حواله در ابنارهای دولتی قابل پرداخت بود.
در بابل نیز روش بانکداری به صورتی دیگر و پیشرفته تر بوجود آمد: موسساتی پیدا شدند که خزائن و انبارهای خصوصی را برای ذخیره سازی طلا، نقره و سایر اشیائ قیمتی ذخیره داده و محافظت و نگهداری آن را نیز عهده دار می شدند. بازرگانان ضروتمندی که به صفر می رفتند ذخایر خود را به این موسسات امانت می دادند و پس از استرداد اموال خود، نرخی را که برای این خدمات مقرر شده بود، با کمال میل پرداخت می کردند.
این روش به تدریج پیشرفته تر شد و به واگذاری اعتبار و استقراض بانکی انجامید. بازرگانی که احتیاج به سرمایه ای بیشتر داشت، قرضه ای از خزانه یا بانک دریافت می کرد و به هنگام استرداد اصل آن، بهره و حق الزحمه ای می پرداخت. تجار به زودی به فواید این کار پی بردند و با این این بانک ها حساب جاری باز کردند و بدین ترتیب خیلی پیش از ابداع و رواج سکه، سیستم بانکداری در بابل شکل گرفت و از آنجا به فینیقیه و یونان رفت.
اسناد بدست آمده از حفاری های بابل نشان می دهد که زمان پادشاهی کاندالانو (Candalano) (628-648 ق.م) لااقل 2 بانک فعالیت داشته اند: یکی به نام اجیبی (Agibi) و پسران که ظاهرا یهودی بوده اند و موسس آن یعقوب نام داشته و دیگری بانکی که به خانواده ی اورارنو (Aurarno) متعلق بوده است.
ناصرخسرو درباره ی نوعی بانکداری که در زمان او در بصره وجود داشته می نویسد: « در بصره به سه جای بازار بودی. اول روز در یک جای آن کس را که داد و ستد کردندی که آن را سوق الخزاعه گفتندی و میانه ی روز جایی که آن را سوق عثمان گفتندی و آخر روز جایی که آن را سوق القداحین گفتندی و حال بازار آنچنان بود که کسی را که چیزی بودی به صراف دادی و از طراف خط بستدی و هرچه بایستی بخریدی و بهای آن به صراف حواله کردی و چندانکه در آن شهر بودی بیرون از خط صراف چیزی ندادی»
در عصر ما نیز کار بار فروشی های میدان، چیزی شبیه به بانکداری های ابتدائی بوده و هست: در آغاز فصل کشیت، با سلف خری محصولات زارعین و باغداران، وامهایی به آنها می دهند و پس از برداشت محصول، طلب خود را با فروش آنها وصول می کنند و حق العملی هم می گیرند. معمولا هر کشاورز با ابرفروش معینی حساب جاری داشت که به منزله ی بانک اختصاصی او بود و کمتر اتفاق می افتاد که بانک خود را عوض کند. با این همه، خواصی که آدمی از یک وسیله ی مبادله ی هرچه کاملتر و آسانتر انتظار داشت، او را به ابتکار سکه زنی راهنمایی کرد.
مسلم این است که انسان بعد ازاینکه ارزشها را شناخت و به مقیاسات روش و همه پسندی دست یافت، به ضرب سکه پرداخته است ولی در اینکه اولین گام دراین زمینه را چه قومی برداشته است، محل اختلاف نظر است.
منبع: پول و سکه، نویسنده: عبداله عقیلی، بازنویسی وتنظیم: علی بهرامیان